همپرسه با افلاطون
امروز مقالهای را به نام «مفهوم اساسی دین ودایی» ویرایش میکردم. نویسنده بر اساس برخی از ناگفتهها در ریگودا، ادعایی را مطرح میکند؛ اما پس از آن مینویسد: «هرچند معتقدم که این مطلب اساساً صحیح است؛ اما روشن است که بهندرت میتوان از سکوت عمدی، چیزی را اثبات کرد و هیچ سودی در بحث دربارة مطالبی که صریحاً بیان نشدهاند وجود ندارد». آنچه از نظر نویسندة این مقاله «بهندرت» قابل اثبات است، یکی از «رایجترین» دلایلِ مورد استفاده در فضای فکری، و بهویژه سیاسی، ایران است. بسیار دیدهام که سخنان روشنفکری را با استناد به اندیشهها و انگیزههای نانوشتهاش باطل دانستهاند (البته طرفداران روشنفکری نیز دستی بر این آتش دارند) و یا تفکری سیاسی را به علت بخشهای مسکوتش باطل شمردهاند. یکی از علتهای رویآوردن به این شیوه، هزینة پایینتر و نتیجة تبلیغاتیتر آن است. نقد آگاهانه و بر اساس واقعیتها، نیازمند قوت و انصاف فکری است و کسانی که صرفاً به دنبال رسیدن به هدفی خاص و دمدست هستند حاضر به پرداخت چنین هزینهای نیستند. اما بهیقین دوری از این شیوههای غیرعلمی و رویآوردن به نقد و بحث علمی و مستند، آیندة بسیار روشنتری را برای ما رقم خواهد زد.