یکی از بیشترین چیزهایی که از آن لذت می برم این است که با جنبه ای از خود زمینی ام آشنا شوم. مدتی است که بر تغییر خُلق (mood) خودم متمرکزم. اینکه چه چیزهایی خلقم را بالا می برد (یعین مثبت می کند) و چه چیزهایی پایین. از میان عوامل شش گانه ای که پیدا کردم که خلقم را بالا می برند، صدر جدول را این عامل گرفت: فیدبک (بازخورد) مثبت گرفتن. اینکه همان چیزهای مثبتی که داری را یکی با صداقت و صمیمت به تو بگوید. مهم هم نیست چه چیزهایی باشند؛ کوچک یا بزرگ؛ موقتی یا دائم؛ با اهمیت یا بی اهمیت؛ ...
اینکه به یکی بگویی: وای خدای من! چه لباس قشنگی؛ چه سلیقة خوبی؛ چه مدل مویی!؛ چه نوشتة محشری؛ چه بیان شیوایی؛ چه دست خط زیبایی؛ چه فوتبال دلچسبی؛ چه غذای لذیذی؛ چه نظم دل انگیزی؛ چقدر خوب مانده ای؛ و ... . تعریف های صادقانه و واقعی از یک نفر، او را زنده می کند؛ کوچک و بزرگ هم ندارد.
ما نسبت به نقاط قوت یکدیگر خییییییلی خسیس هستیم. اصلا یاد می گیریم که نبینیم. اگر هم ببینیم سختمان می آید بیان کنیم. انگار عزرائیل خّرمان را می چسبد. چه رسد به اینکه نقاط مثبت بیگانگان را بگوییم (همین صداوسیما را ببینید). و البته نتیجة این هم چیزی نیست جز خلق های افسرده؛ تنهایی و دوری از هم؛ خودشیفتگی؛ عقب ماندگی اجتماعی، و ... .
اگر از من بپرسند بهترین آیه ی قرآن کدام است، اول می گویم آنجا که می گوید "پیغمبر گوش بود"؛ و دوم آنجا که می گوید: و لاتبخسوا الناس اشیاءهم: در مورد داشته های دیگران خساست نورزید (الناس: یعنی مطلق انسان ها/ اعراف 85).
منبع: صفحه فیسبوک محسن زندی