همپرسه با افلاطون
یکی از اشکالاتی که همیشه دربارة علائم ظهور ذهن مرا به خود مشغول کرده بود، این بود که چرا این علائم فقط منطقة محدودی (حجاز، شام، عراق و تاحدودی ایران) را شامل میشود و قاره اروپا، قاره افریقا، امریکای شمالی، امریکای جنوبی، و حتی مناطق پرجمعیتی مانند چین و هند در این بین نقشی ندارند. گاه از این امر نتیجه میگرفتم که محدودبودنِ این علائم به مناطقی که برای مخاطبی خاص شاختهشده بوده، نشاندهندة آن است که منشأ این احادیث کسانی بودهاند که دنیایشان محدود به همین منطقه بوده است. تصور کنید کسی که در تمام عمرش از روستای زادگاهش بیرون نرفته باشد، اگر بخواهد داستانی دربارة حوادث آینده بسازد، مطمئناً نقش مهمی به مناطق اطراف خود خواهد داد (مثلاً آنها را با نام و جانمایی دقیق ذکر خواهد کرد) و اگر هم دربارة مناطق دوردست سخن بگوید در حد کلیاتِ غیردقیق خواهد بود. (1) شاید کسی بگوید امامان (ع) منشأ همین احادیثاند، اما به علت ناآشنایی مخاطبانشان با سایر مناطق، اشارهای به آنها نکردند. لیکن این توجیه قانعکننده نیست؛ زیراقاعدتاً امام معصوم باید این توان را داشته باشد که بتواند به نحوی به حوادث آخرالزمان در دیگر نقاط اشاره کند که هم مخاطبان اولیه بفهمند و هم مخاطبان دورة ظهور.
نتیجة ضمنی چنین اشکالی این است که این «محدودبودن» نشان میدهد که بسیاری از روایات دربارة علائم ظهور از سوی حضرات ائمه صادر نشدهاند. به بیان دیگر، این اشکال چنین است که ظهور امام زمان (ع) امری جهانی است، پس علائم آن نیز باید سراسر جهان را متأثر کند. حال اگر ائمه (ع) بخواهند توصیفی از این حوادث ارائه بدهند، قطعاً (به سبب علم فراگیرشان) به حوادث سایر نقاط نیز اشاره خواهند کرد. (1)
اما نکتهای به ذهنم رسیده که بهنوعی پاسخی برای این اشکال است. اگر ما یکی از سه احتمال ذیل را در نظر بگیریم دیگر این اشکال وارد نیست: 1. الزامی وجود ندارد که علائمِ ظهورِ یک امر جهانی، حتماً باید جهانی باشند؛ زیرا این علائم صرفاً نشانهاند و ملازمة قطعیای با وضعیت بعد از تحققِ آن امر ندارند. به عبارت دیگر، هیچ منعی (به لحاظ عقلی) وجود ندارد که علائمِ ظهور، منحصر به یک منطقه باشند؛ اما ظهور و حضور امام (ع) همة دنیا را متأثر کند. 2. وانگهی این احتمال پذیرفته است که یک امر جهانی نه تنها در نشانههایش بلکه در مراحل اولیة خود امری منطقهای باشد و بهتدریج جهانی شود. 3. احتمال دیگر این است که شاید نشانههای دیگری در سایر نقاط نیز رخ خواهد داد؛ ولی ائمه (ع) تنها به حوادث منطقة خاورمیانه اشاره کردهاند؛ زیرا اگر مردم جهان مثلاً از ده نشانه هفت نشانه را نیز بدانند کافی است. مثل اینکه برای پیبردن به وجود آتش در یک منطقه، دیدن دود آن کافی است و لزومی ندارد که حتماً گرمای آن را نیز حس کنیم (بهویژه که نشانههای ظهور کارکرد حقنمایی ندارند و تنها نشانههایی جهت اعلام نزدیکیِ ظهورند). (2)
(2) چند روز پیش، مستند (؟) ظهور نزدیک است را دیدم. برنامهای حدود یک ساعت و نیم که سعی میکند با 1. تعیین مصداقهای سید خراسانی (آقای خامنهای)، سید یمانی (سید حسن نصرالله)، شعیب بنصالح (محمد احمدینژاد)، سفیانی (ملک عبدالله اردنی) و ...، 2. تطبیق حوادث پیشبینی شده در روایات با حوادث معاصر و 3. استناد به سخنان افرادی مثل آیتالله بهجت، پناهیان (سخنران معروف)، امام جمعة موقت اهواز و مانند اینان نشاندهد که ظهور بسیار نزدیک است.