همپرسه با افلاطون
یکی از اشکالاتی که همیشه دربارة علائم ظهور ذهن مرا به خود مشغول کرده بود، این بود که چرا این علائم فقط منطقة محدودی (حجاز، شام، عراق و تاحدودی ایران) را شامل میشود و قاره اروپا، قاره افریقا، امریکای شمالی، امریکای جنوبی، و حتی مناطق پرجمعیتی مانند چین و هند در این بین نقشی ندارند. گاه از این امر نتیجه میگرفتم که محدودبودنِ این علائم به مناطقی که برای مخاطبی خاص شاختهشده بوده، نشاندهندة آن است که منشأ این احادیث کسانی بودهاند که دنیایشان محدود به همین منطقه بوده است. تصور کنید کسی که در تمام عمرش از روستای زادگاهش بیرون نرفته باشد، اگر بخواهد داستانی دربارة حوادث آینده بسازد، مطمئناً نقش مهمی به مناطق اطراف خود خواهد داد (مثلاً آنها را با نام و جانمایی دقیق ذکر خواهد کرد) و اگر هم دربارة مناطق دوردست سخن بگوید در حد کلیاتِ غیردقیق خواهد بود. (1) شاید کسی بگوید امامان (ع) منشأ همین احادیثاند، اما به علت ناآشنایی مخاطبانشان با سایر مناطق، اشارهای به آنها نکردند. لیکن این توجیه قانعکننده نیست؛ زیراقاعدتاً امام معصوم باید این توان را داشته باشد که بتواند به نحوی به حوادث آخرالزمان در دیگر نقاط اشاره کند که هم مخاطبان اولیه بفهمند و هم مخاطبان دورة ظهور. چند روز پیش، سر کلاس، به مناسبت همایش «آموزههای دینی و مسئله نفس و بدن» که قرار است بهزودی در قم برگزار شود، استاد لگنهاوزن بحث نفس و بدن را مطرح کرد. گزارش خلاصه و جالبی از تلقیها از رابطة نفس و بدن، از یونان باستان تا به امروز ارائه کرد.
این ترم در مؤسسه بینالمللی مطالعات اسلامی، درسی دو واحدی داشتیم با عنوان «خدا در اسلام» که توسط دکتر شمالی ارائه میشد. امروز امتحان این درس بود. امتحانش جالب بود. تصور کنید که پاسخ دادن به این سؤالات آن هم وقتی قرار است به انگلیسی بنویسید چقدر طول میکشد. برای من که نزدیک به 3 ساعت و نیم طول کشید. متن سؤالات: تصور کنید از شما خواسته شده است تا در کنفرانسی با عنوان «خدا از دیدگاه ادیان ابراهیمی» که در یکی از دانشگاههای غربی برگزار میشود، مقاله مختصری (40 الی 50 خط) را درباره «خدا از دیدگاه اسلام» ارائه کنید. با رعایت مخاطب، فضای آکادمیک، ساختار، حجم، مستندبودن، نکات ویرایشی و آراستگی، متن خود را آماده سازید (10 نمره). در پایان سخنرانی، از سؤالات از شما میشود که باید به اختصار پاسخ دهید: 1. به نظر میرسد، خدای اسلام بسیار متعالی و دور از دسترس بشر است. چگونه میتوان با چنین خدایی رابطه نزدیک و صمیمی برقرار کرد؟ (2.5 نمره)
برای فهم بهتر اختلاف شیعه و سنی، باید طرف سومی، یعنی خلفای راشدین یا صحابة بزرگ، را نیز در نظر گرفت. یکی از طرفین معتقد است که مشکلی با طرف رقیب ندارد؛ بلکه مشکلش با طرف سوم است. در حالی که طرف دوم معتقد است که مشکلش با طرف اول، موضع منفیاش نسبت به طرف سوم است. در نتیجه، محل اختلاف از نظر دو طرف اول متفاوت است؛ چراکه آنچه یک طرف مشکل خود با طرف دیگر میداند از سوی دیگر چنین دانسته نمیشود بلکه مشکل با طرف سوم تلقی میشود.
برگرفته از مصاحبه با یحیی محمد، متفکر شیعة عراقی.
نتیجة ضمنی چنین اشکالی این است که این «محدودبودن» نشان میدهد که بسیاری از روایات دربارة علائم ظهور از سوی حضرات ائمه صادر نشدهاند. به بیان دیگر، این اشکال چنین است که ظهور امام زمان (ع) امری جهانی است، پس علائم آن نیز باید سراسر جهان را متأثر کند. حال اگر ائمه (ع) بخواهند توصیفی از این حوادث ارائه بدهند، قطعاً (به سبب علم فراگیرشان) به حوادث سایر نقاط نیز اشاره خواهند کرد. (1)
اما نکتهای به ذهنم رسیده که بهنوعی پاسخی برای این اشکال است. اگر ما یکی از سه احتمال ذیل را در نظر بگیریم دیگر این اشکال وارد نیست: 1. الزامی وجود ندارد که علائمِ ظهورِ یک امر جهانی، حتماً باید جهانی باشند؛ زیرا این علائم صرفاً نشانهاند و ملازمة قطعیای با وضعیت بعد از تحققِ آن امر ندارند. به عبارت دیگر، هیچ منعی (به لحاظ عقلی) وجود ندارد که علائمِ ظهور، منحصر به یک منطقه باشند؛ اما ظهور و حضور امام (ع) همة دنیا را متأثر کند. 2. وانگهی این احتمال پذیرفته است که یک امر جهانی نه تنها در نشانههایش بلکه در مراحل اولیة خود امری منطقهای باشد و بهتدریج جهانی شود. 3. احتمال دیگر این است که شاید نشانههای دیگری در سایر نقاط نیز رخ خواهد داد؛ ولی ائمه (ع) تنها به حوادث منطقة خاورمیانه اشاره کردهاند؛ زیرا اگر مردم جهان مثلاً از ده نشانه هفت نشانه را نیز بدانند کافی است. مثل اینکه برای پیبردن به وجود آتش در یک منطقه، دیدن دود آن کافی است و لزومی ندارد که حتماً گرمای آن را نیز حس کنیم (بهویژه که نشانههای ظهور کارکرد حقنمایی ندارند و تنها نشانههایی جهت اعلام نزدیکیِ ظهورند). (2)
(2) چند روز پیش، مستند (؟) ظهور نزدیک است را دیدم. برنامهای حدود یک ساعت و نیم که سعی میکند با 1. تعیین مصداقهای سید خراسانی (آقای خامنهای)، سید یمانی (سید حسن نصرالله)، شعیب بنصالح (محمد احمدینژاد)، سفیانی (ملک عبدالله اردنی) و ...، 2. تطبیق حوادث پیشبینی شده در روایات با حوادث معاصر و 3. استناد به سخنان افرادی مثل آیتالله بهجت، پناهیان (سخنران معروف)، امام جمعة موقت اهواز و مانند اینان نشاندهد که ظهور بسیار نزدیک است.
یکی از جالبترین نظریات، نظریة ترتولیان، الاهیدان مسیحی قرن سوم، است. ترتولیان روح را عنصری مادی میداند و میگوید که روح نیز همچون جسم از نطفه درست میشود (این درحالی است که بیشتر دیدگاههای دوآلیست در این زمینه، روح را غیرمادی میدانند)؛ یعنی با تشکیل بدنِ جنین در رحم مادر، روح او نیز از همان ماده شکل میگیرد (در مقابلِ نگاه رایجِ دینداران که معتقدند خدا روح را میآفریند و روح در مرحلهای از تکامل جنین، به بدن متصل میشود). ترتولیان در اثبات ادعای خود، دلیلی محکم و جالب میآورد. او میگوید ما این مسئله که روح نیز از پدر و مادر ناشی میشود را بالوجدان درک میکنیم؛ زیرا پس از نزدیکی حس میکنیم که روح از بدنمان خارج شده است!!!
پ.ن: با عرض پوزش از اینکه مطلب بالای هجده سال است.
2. آیا خدای اسلام و مسیحیت تفاوت دارند؟ (2.5 نمره)
3. چرا خدای قادر مهربان اجازه میدهد تا حوادثی مانند 11 سپتامبر اتفاق بیفتد؟ (2.5 نمره)
4. آیا وقتی که ما کار خوب یا بدی را انجام میدهیم و خدا از ما راضی یا غضبناک میشود، در خدا تغییری ایجاد میشود؟ چرا؟ (2.5 نمره)
بهعبارت دیگر، شیعه مشکلی با اهل سنت نمیبیند و شاید از این رو است که شیعیان بیش از اهل سنت به تقریب توجه دارند. در حالی که اهلسنت معتقدند دشوار بتوان با شیعه تعامل برقرار کرد تا حدی که آنان گاه به دعوتهای تقریبی شیعه اعتماد ندارند.