همپرسه با افلاطون
استاد جعفر شهیدی در کتاب پس از پنجاه سال، کشتهشدن امام حسین (ع) به دست مسلمانان را با نگاهی به رقابتهای قبیلگی اعراب از مدتها قبل تحلیل میکند. مقاله زیر هم با نگاهی تاریخی به اختلافات تیرههای قریش، تبیین جالبی از چرایی کنار گذاشتن امام علی (ع) در جریان سقیفه ارائه میدهد. به گزارش «شیعه نیوز»، حجت الاسلام محمد الله اکبری، رییس پژوهشکده تاریخ و سیره پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه در گفتگو با شبستان، در تشریح و تحلیل وقایع پس از رحلت رسول خدا صل الله علیه و آله گفت: واقعه سقیفه یک ریشه کهنه تاریخی دارد که به 170 سال پیش از وقوع آن بازمیگردد. در رشته تاریخ برای بررسی یک حادثه تلاش میشود تا تمام ابعاد آن مدنظر قرار گیرد و غیر از اخبار و گزارشاتی که درباره وقوع حادثه وجود دارد آن را ریشهیابی میکنند تا بدانند که وقایع گذشته به چه میزان در ایجاد این حادثه تأثیرگذار بوده است. حادثه سقیفه نیز از این قاعده مستثنی نیست. وی با تشریح ماجرای تاریخی سقیفه تصریح کرد: در بررسی تاریخی این واقعه درمییابیم که ریشه و اصل این حادثه به حدود 170 سال پیش از وقوع سقیفه بازمیگردد. سالها پیش از سقیفه، پدیدهای در میان قبایل قریش رخ داده است به این شرح که «قصی»، (جد اعلای پیامبرصل الله علیه وآله) توانست قبایل مختلف را با هم متحد کرده، آنها را به داخل مکه بیاورد و قبایل پیشین را کنار بزند، با تدبیر جد اعلای پیامبرصل الله علیه وآله قریش در میان سایر قبایل و در نظام قبیلهای آن روز دارای جایگاه ویژه اقتصادی، اعتقادی و قبیلهای شد. ریاست سیاسی با «بنیهاشم» ریاست دینی با «بنیعبدالدار» عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه خاطرنشان کرد: قریش در آستانه بعثت پیامبرصل الله علیه وآله شامل 25 تیره است که دو تیره از آنها قبیله بنیهاشم را تشکیل میدهند، بنیهاشم و بنیمطلب دو برادر هستند که زیرمجموعه آنها یک یا دو قبیله را تشکیل میدهند که این قبیله پس از تدبیر «قصی» تقریبا شبیه یک حاکم، کلیه امورات مکه را به دست میگیرد. «قصی» سلطان نیست اما ریاست او پذیرفته شده است و به تعبیر دیگر حکم یک شاهپیغمبر را دارد یعنی هر حکمی که میکند کسی مخالفتی ندارد و هر سنتی که ایجاد میکند از کسی اعتراضی شنیده نمیشود، این ریاست پس از «قصی» به فرزنداناش و به ترتیب به هاشم و سپس عبدالمطلب و ابوطالب میرسد، بنابراین 4 یا 5 نسل می گذرد تا به رسول خدا صل الله علیه وآله برسد. این مقاله با بررسی سه واژه از قرآن نشان میدهد که چطور عربی امروزین میتواند بر فهم ما از قرآن تأثیر نامطلوب بگذارد. این سه واژه عبارتاند از واژه تابوت، اقلام (آلعمران، 44) و دین (آلعمران، 19). http://iqsaweb.wordpress.com/2014/08/04/quran-and-modern-standard-arabic/ On the Qur’an and Modern Standard Arabic by Gabriel Said Reynolds*
Qur"an 20:39 recalls how God instructed Moses’ mother to place her infant son in a tabutand set him upon a river, that he might escape Pharaoh. In Modern Standard Arabic, tabutcan mean “box, case, chest, coffer” or “casket, coffin, sarcophagus,” and many translators render tabut in the Qur’an in light of one or another of these meanings. Asad (“chest”), Hilali-Khan (“a box or a case or a chest”), Yusuf Ali (“chest”), Hamidullah (“coffret”), and Paret (“Kasten”) all choose the first meaning; Quli Qara?i (“casket”) chooses the second . The awkward image of the infant Moses floating on the Nile in a casket illustrates the problem of understanding Qur"anic terms in light of their meanings in Modern Standard Arabic. Not all translators do so. Pickthall and Arberry, among others, render tabut, “ark.” This dramatically different translation presumably reflects the influence of Qur"an 2:248, where the Qur"an uses tabut for the Ark of the Covenant . In fact, Q 2:248 is the key to understanding tabut in Q 20:39. Tabut reflects the Hebrew term teba ادامه مطلب... * در سبک زندگی، تغییرات آنقدر که ناخودآگاه اتفاق میافتد، خودآگاهی و نیت اثر ندارد. بسیاری از تغییرات در سبک زندگی، بدون آنکه شخص بداند، با انجام دادن کاری و گرایش به یک انتخاب جدید رخ میدهد؛ چون مبنای اصلی و اساسیِ سبک زندگی، «انتخاب»، و علایق و گرایشهایی است که منجر به این «انتخاب» میشود. پ.ن: ممنون میشوم اگر برای تکمیل فهرست چارچوبهای کلی زندگی دینی پیشنهاد بدهید.
Posted on August 4, 2014
* در بحث سبک زندگی دینی، باید چارچوبها را از دین استخراج کرد. مثلاً اسلام میگوید «صلهرحم کن». صلهرحم آیا با کادو دادن و هدیهدادن است؟ آیا با تلفنزدن و احوالپرسی است؟ آیا با چت در اینترنت است؟ این چیزی است که من باید تشخیص بدهم. و یا مثلا «از لغو بپرهیز». اما آیا موسیقی کلا لغو است یا بخشیاش لغو است؟ آیا تلوزیون لغو است؟ آیا گعده لغو است؟ را بازهم من باید با شرایط زندگی امروزم تشخیص بدهم. به نظرم بد نیست که کتاب مفاتیح الحیات آقای جوادی آملی را با این نگاه نقد و بررسی کرد.
* برخی از چارچوبهای کلی در سبک زندگی دینی که به ذهنم میرسد: حیا؛ سخاوتمندی؛ صلهرحم؛ خانوادهدوستی؛ وقتگذاشتن برای بچه؛ مطالعه؛ تفریح؛ پرهیز از لغو؛ احترام به والدین؛ ...
* یک بار درباره خصوصیات اخلاقی بچهها حرف میزدیم. من گفتم هدی (دخترم) جسارتش کم است و کم خطر میکند. کسی گفت این خلصت برای زنان خوب است و روایتی از امام علی (ع) ذکر کرد مبنی بر اینکه برخی خلصتهایی که برای مرد خوب است برای زن بد است. گفتم این سخن متعلق به دورهای است که هیچ زنی سرپرست خانواده نبود، هیچ زنی قرار نبود در فضای علمی و اجتماعی رقابت کند و خود را نشان بدهد و ...(نمونهای از این ادعا که جزئیاتی که در روایات درباره سبکزندگی آمده است چندان کارا نیستند و باید کلیات و چارچوب را اخذ کرد).