سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هم‏پرسه با افلاطون

از درس و بحث مدرسه‌ام حاصلی نشد/ کی می‌توان رسید به دریا از این سراب

پسر کوچک با شادی و شعف پرنده‌ها را تماشا می‌کند و صدای آنها را می‌شنود. بعد بابای خوب می‌آید و می‌خواهد که بچه این دنیا را بهتر بفهمد و بهتر بشناسد. پدر می‌گوید: «نگاه کن، اون یک زاغ کبوده. اون یکی گنجشک معمولیه». از آن لحظه که به بچه گفته می‌شود کدام زاغ کبود است و کدام گنجشک معمولی، او دیگر خودش آنها را نمی‌بیند و صدای آوازشان را نمی‌شنود. او باید این موجودات را آن‌طور که پدرش می‌خواهد و نامگذاری کرده است ببیند و بشنود. پدر هم البته دلایل و حقانیتی دارد...
عده‌ای به‌هرحال هنوز می‌توانند به همان حالِ خودشان همه‌چیز را ببینند و بشنوند... اما بیشتر افراد جوامع بشریِ ما این حال و ظرفیت را از دست داده‌اند... و این حق از آنها گرفته شده که همه چیز را خودشان ببینند و آوازها را بشنوند... باید از دست دوم استفاده کنند.

به همین دلیل، احکام و الاهیات رسمی نیز ممکن است مانعی در راه تجربة دینی شخص باشد.

از کتاب وضعیت آخر، نوشته تامس ا. هریس، ترجمه اسماعیل فصیح

عنوان پست بیتی است از امام خمینی


جمعه 91 مهر 28 :: 9:35 عصر:: نظرات ( )